گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
قمر بنی هاشم
جلد سوم
فصل دوم : عنايت قمر بنى هاشم عليه السلام بهاهل سنت (شامل 4 كرامت )



. انار رفت بالا
1. سلام بر شما. مادر من شيعه ، پدرم سنى است مادرم مرا به مردى شيعه شوهر داد. اما پدرم راضى نبود به خانه شوهرم مى رفتم مادر شوهرم غذا درست مى كرد ولى من گفتم من سنى هستم و غذاى شما را نمى خورم . شوهرم قرآن را پنهانى كنارم گذاشت و يك مهر غيبى كنارم افتاد، آن را برداشتم ، ديدم كه روى او نوشته : الله ، محمد، على ، فاطمه ، حسن ، حسين عليهم السلام .
شب ديگر خواب ديدم درون تكيه امام حسين عليه السلام هستم ، درون تكيه يك درخت انار بود كه دو انار داشت ، وقتى خواستم بگيرم انار رفت بالا يكدفعه صدايى بلند شد كه تو شيعه شو تا من انار را به تو بدهم .
شب ديگر خواب ديدم با سگ ها درگير شدم ، و حضرت اباالفضل العباس ‍ عليه السلام آمد كنارم و دست مرا گرفت . و مرا درون باغ برد. بعد يك هفته ديگر خواب ديدم كه يك لشكر و سپاه بود و طرف ديگر برف و باران و گل ، يك نفر كه عمامه سبز و يك عصاى سوخته داشت به من گفت : مى خواهى كدام طرف بروى ؟ من گفتم : به طرف برف و باران . گفت : برو به طرفى كه لشكر و خواندن است ولى من قبول نكردم و من راه خود را در پيش گرفتم . وقتى پايم را درون برف ها گذاشتم ، درونش گير كردم و نمى توانستم در بيايم . خيلى گريه و ناله كردم و گفتم : يا على و همان مرد برگشت و به من گفت : بگو لعنت بر غاصبين و من هم يك مرتبه گفتم و او مرا نجات داد و چهل سال است كه من شيعه شده ام و دو پسر شيعه ام هم شهيد شدند و شوهر شيعه ام هم شهيد شده است .
197. حضرت ابوالفضل عليه السلام از اين ميهمانها خيلى دارد
2. درحرم حضرت قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس عليه السلام زن ديوانه اى كه با زنجير بسته شده بود به مردم حمله ور مى شد. همه از ترس ‍ اين كه مبادا آسيبى به آنها وارد شود به كنار ديوار پناه برده بودند. يك عرب مقابل ضريح ايستاده و به حضرت قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس ‍ عليه السلام مى گفت : يوبوفاضل ... يوبوفاضل ... و يك چيزهايى به عربى مى گفت ، من نفهميدم كه چه مى گويد، كفشدار حرم ايرانى بود و با من آشنا بود و مرا صدا زد. گفتم : اين عرب چه مى گويد؟ لبخندى زد و گفت :
حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام از اين مهمان ها خيلى دارد. گفتم : چه دارد مى گويد؟ گفت : اين زنش است ، ديوانه شده آمده است به حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام مى گويد: تا فردا صبح اگر شفايش ‍ دادى دادى ، و گرنه من مى دانم با پدرت على چه كار كنم .
من خيلى تعجب كردم و گفتم : عجب جسارتى !
كفشدار به من گفت : برو حرم امام حسين عليه السلام اول صبح ، فردا كه صبح جمعه است بيا ببين ابوالفضل چه جور آقايى است و چه جور كريمى است .
گفت : به حرم امام حسين عليه السلام رفتم و تا اول اذان صبح آن جا بودم ولى دلم توى حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام بود كه آن جا چه خبر شده و چه اتفاقى افتاده است .
گفت : نماز خواندم و با عجله برگشتم ، ديدم اوضاع حرم حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام به كلى عوض شده است و از زنجير خبرى نيست . ديدم اين زن زنجيرى مقابل ضريح نشسته و دستانش را به حالت تواضع گرفته است و صورتش نورانى شده همه نگاه مى كنند و اشك مى ريزند. زيرا ديده بودند كه جريان از چه قرار بوده است . دوان دوان پيش رفيقم آمدم . او به من گفت : ديدى گفتم برو فردا بيا!
بعد گفت : يك چيز مهمتر هم برايت مى گويم و آن اين كه اين زن و مرد هر دو سنى بودند.
198. مخالفين اهل بيت عليهم السلام عبرت بگيرند
باسمه تعالى و له الحمد
السلام عليك يا اباعبدالله و على الارواح التى حلت بفنائك
3. جناب مستطاب عالم عالى قدر و مورخ فضايل اهل بيت عليهم السلام حجت الاسلام حاج شيخ على ربانى خلخالى (ايده الله ) كتابى كه در فضائل و معجزات و كرامات مولانا و سيدنا ابوالفضل العباس عليه السلام (سلام الله عليه ) و شمه اى از مثالب اعداى آن بزرگوار تاليف نموده اند، اين جانب نيز قضيه اى كه از معجزات آن حضرت در رد فضايل منكران ايشان در سال هاى اخير اتفاق افتاده براى ثبت در اين شريف و براى عبرت ديگران يادآور مى شوم :
در اوايل محرم حدود چهار، پنج سال اخير در لبنان مسوول سابق جنبش ‍ توحيد كه فعلا براى ملاحظاتى از ذكر صريح اسم او معذور هستيم قبل از 7 محرم در مجلسى كه اعداء اهل بيت عصمت حاضر بوده اهانت به مقام والاى سقاى تشنگان كربلا نموده و عزاداران آن حضرت را تخطئه صريح نمود، كه همان شب بدون هيچ گونه مرض و كسالت به هلاكت رسيده و به اربابانش ملحق گرديد.
والسلام
صفر المظفر 1422
محمد حسين م . نجفى
199. چه شبى به نام حضرت اباالفضل عليه السلام مى باشد؟
جناب حجة الاسلام و المسلمين آقاى حاج شيخ على اكبر قحطانى نقل كردند: در مجلس روضه اى كه در منزل آيه الله آقاى حاج ميرزا احمد دشتى تشكيل شده بود ثقه الاسلام آقاى شيخ محمد محمودى دشتى كرامتى كه در حسينيه حاجى حسين الدشتى واقع در يكى از مناطق كويت مى باشد چنين گفتند:
4. در يكى از روزها طبق معمول براى انجام وظيفه منبر وارد حسينيه شدم . دو خانم كه از اهل بيت سنت بودند دم در حسينيه ايستاده بودند. متولى حسينيه توضيح داد كه اين دو زن سال گذشته آمدند و سوال كردند چه شبى به نام حضرت ابوالفضل العباس عليه السلام است ؟ گفته شد كه شب هفتم محرم الحرام . لذا همان شب آمدند و حاجات خود را از حضرت قمر بنى هاشم عليه السلام خواستند. يكى از آنها مدتى بود ازدواج كرده بود و بچه دار نمى شد و ديگرى دخترى 14 - 15 ساله داشت كه مبتلا به مرض ‍ صرع بود و غش عارضش مى شد و اكنون هر دو نفر به حاجت خودشان رسيدند و حالا آمده اند نذرشان را ادا كنند و وفاى به عهد نمايند. ربيع الاول 1421 قمرى